اونجا که معین میگه :

هنوز تو ذهنم ادامه داری
میخوام فراموشت کنم اگه بذاره پاییز
ببین ما هم تو این آسمونا ستاره داریم
خدا دوست داره مارو ببین کجای کاریم=)

گر شوم خار..
گر شوم پوچ ..
نرود از ذهن بیمار من بغضی که سوزاند مرا :)‌

یادته میگفتی"بیا بغلم" ؟
خواستم بگم مزخرف ترین چیزی بود که حالمو خوب میکرد...

عین یه آدم تنها راهتو‌ اشتباهی رفتی و کسی نیست بهت بگه اینجا کجاست
نیست راهو بهت نشون بده
تنها نیستی ها ..
بین شلوغی ها گم شدی‌
کسی راه درست و بهت نمیگه
برگرد!
برگرد سر همون پیچی ک اشتباهی اومدی ...لطفا :)

احتیاج دارم فرار کنم‌ برای یه مدت طولانی از زندگیم و همه چی....

بعضی وقتا یه جوری یه خیابون و اشتباه میری که حتی دورم نمیتونی بزنی ‌‌...درسته تو شخصیت اصلی داستان من نبودی ولی هرجا که نبودی واسم آخر دنیا بود:)

‹ شده‌ روزی به نگاهی‌ دل تو گیر کند ،
از‌همان‌ روز‌ به‌ بعد حال‌ تو تغییر کند؟🌿›

Picture

اون قسمت که :
مستربین واسه خودش نامه مینویسه میفرسته ، فرداش پستچی میاره خوشحال با تعجب باز میکنه با خوشحالی میخونه و ابراز احساسات میکنه :)

میدونی بستن در اتاق و تنهایی غصه خوردن تنها تفریح روزای منه :)

خسته ایم مثل لاک پشتی که یک خیابان بن‌بست را اشتباهی رفته است :)‌

مگه کلا چند نفر تو این دنیا به من فکر میکنن
که تو هم میخوای فراموشم کنی؟(:

ولی اون عکسای ته گالری خیلی یه جوریه..
قشنگ با خاطراتی که آدماش نیستن سرویس میشی😅

مث آدمی‌ که سال ها منتظر دیدن یک ربع ماهه لب پنجره می ایستم‌ و انتظار را لمس میکنم :)))

لب پنجره می ایستم به ابر ها خیره میشوم و امیدی دارم که از پشت ابر من را ببینی :)
احمقانه ولی...بگذریم از گریه های شبانه دل تنگی های بی انتها‌ دیوار های کبود پراز حرف از خودم و از تو :)

+حالت خوبه؟
_نه..
+حال منم خوب نیست:(
ولی میدونی..
+=-×- ؛)

من تشنه ی استرس قبل دیدنتم‌
دلبر!:)

میشه وقتی هیچی نمیفهمین تظاهر نکنین که درک میکنین !؟ =)

« و قلبي‌ لايميل‌ إلا‌ اليك »
و قلبم به هیچ کس
جز تو راغب نیست . .

- مرا به غیر تو رغبتی نیست...🫀🤍
که تمام آرزوهایم در تو خلاصه میشود!:)

Picture


انقدر ذهنم به همه چی فکر می‌کنه که یهو به خودم میام میبینم چند ساعته دارم فکر میکنم و آهنگ گوش میدم تهشم هیچکدوم از مشکلامو نمیتونم حل کنم . میخوام ولی نمیشه :)

میخای بمیری؟
خودتو بنداز تو دریا ببین چطوری برای زنده موندن تقلا میکنی، تو نمیخای بمیری.!!
میخای چیزی که درونت هست رو بکشی
ولی من بعضی وقتا انقد دلم برات تنگ میشه ک میرم تو صفحه چتمون گوشی رو خاموش میکنمـ بغلت میکنم:)!


آدم فضایی تو اتاقش نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند
انقدر از خوندن اون کتاب وحشت کرده بود که رنگ سبزش کبود شده بود
نفس عمیق کشید و کتاب و روی میز گذاشت ..
پتو رو تا روی سرش بالا کشید از ترس بدنش به لرزه افتاده بود
آدم فضایی با صدای لرزونی گفت: نه آدم ها واقعیت ندارن! :)

عاشقم. ساده اتفاق افتاد
تو با برق نگاهت به من خندیدی و
دلم رسم تپیدن از یاد برد ... 🌘♥︎

Picture

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
"دلت بگیره ولی دلگیری نکنی"
شاکی بشی ولی شکایت نکنی گریه کنی ولی نذاری اشکات راه پیدا کنند
خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیده اش بگیری
"خیلی حرفا رو بشنوی ولی نشنیده بگیری"
خیلی ها دلت و بشکنن و تو فقط سکوت کنی :)

ببین تو همیشه بهم یاد دادی چطوری توی سکوت بشکنم، تو منو طوری ساختی که روی شیشه‌های خُرد شده راه برم ولی سرمو سمتت نچرخونم که کمک بخوام، تو ظرافتی که توی روحم بود رو ذره ذره و به آرومی کشتی و خب ممنونم ازت که منو به یه تیکه سنگ غیرقابل شکستن تبدیل کردی🙂🤏🏼

محبوب من !
هوس جنگ دگر برای چیست ؟؛
خبر نداری مگر ...
وجب به وجب سرزمین خیالم ؛
منطقه اِشغالی توست ؛)