شاید داشت آماده میشد آقایشان از سرکار که آمد برود و خسته نباشید بگوید
شاید در افکار خودش باز داشت طعنه های در و همسایه و آشنا و هرکس او را با شوهرش دیده بود و تکه ای نثارش کرده بود را خاک میکرد
هنوز قدم آقایش به خانه نرسیده بود
در باز شد که ماشین پراید آقا وارد حیاط شود
شوهرت رفت سوریه چقدر گرفت؟
تیری بر قلبش مینشست
پولایی که دادنتونو دادید به از ما بهترون دوبرابر کنن؟
تیر دیگری بر قلبش نشست
سپاهیا هم مثل آخوندا مفت خورن
احساس کرد تیرهایی که هر روز بر قلبش مینشست اینبار سهمگین و صدا دارند
به خود آمد و صدا را دنبال کرد
آقا کمی دیر کرد و در نیمه

Picture

به خود آمد و صدا را دنبال کرد
آقا کمی دیر کرد و در نیمه باز است
چادر سر کرد و دوید توی حیات
شیشه ماشین از توی کوچه پیدا بود ، خون به شیشه پاشیده بود و آقا پشت فرمان بال بال میزد
نفهمید پرواز کرد یا دوید
به ماشین رسید اما آقا رفته بود پیش رفقایش

تقدیم به مدافعان حرم و حریم اسلام

فقط افرادی که در این ویکی خطاب شده‌اند امکان پاسخ‌گویی دارند.