شعر:بهای عشق...
دلبری دارم دراین دنیا،که همتایش نمی بینم...
به یادچشم وابرویش،شباهنگام بی خوابم...
چگونه دل کَنم ازاو،که بُرده اوقرارم را
به طرز آن نگاه خویش،خزان کرده بهارم را
خداوندا تومی دانی خمار چشم بیمارم
به جز آن دلبرمه رو، زدلبرهاست که بیزارم
به غیراز نام اودیگر،دراین هستی نمی دانم
به چه علت نمی بینم،جمالش را به چشمانم؟
اگر بینم رُخ یارم،جوازم این چنین باشد
بمیرم زیر پاهایش،بهای عشق همین باشد!
تابستان۹۲
(مرگ آلاله)
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
Telegram:
t.me/mehr_poet
Instagram:
www.instagram.com/mehr_poe...
#ش
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم ...
#امام_خمینی
به کوری چشم دشمنان :
#دهه_فجر_مبارک
هیبیب!...هورا
هیبیب!...
●"" ما از اول در هدایت بوده ایم
مردمی اهل ولایت بوده ایم "
مذهب ما چشم بیمارکسی است
چشم ما در راه دیدار کسی است
فکر ما تکرار زرد جمعه هاست
انتظار دردمند جمعه هاست
ما نژاد عاری از وسوسه ایم
مبتلای بوسه قناسه ایم
جسم ما آلوده انگور نیست
روح ما دلداده تنبور نیست
ما سفیر غرب کافر نیستیم
طلحه عصر معاصر نیستیم
لهجه ما لهجه تکبیرهاست
یا رهایی از همه زنجیرهاست
سهم ما را در دوئیجی داده اند
رتبه ما را بسیجی داده اند
خوش به حال ما حسینی مانده ایم
رهرو راه خمینی مانده ایم
#لبیک_یا_خامنه_ای
