یه خانوم و آقا با پسربچهشون اومده بودن مغازه واسه پسرشون کیف بخرن
یه ساعت فروشنده بنده خدا کیفارو آورد پایین توضیح داد خالیشون کرد و...
تهش مادره به بچش گفت اون قرارمون که تا آخر تابستون باید جدول ضربو حفظ کنی سر جاشه دیگه؟ پسره هم گفت نه🙃🤣
و خیلی جدی رفتن :))))
فروشنده موند و کلی کیف و سگ سیاه افسردگی:>>>