دیشب یکی از دوستام حالش بد بود رفتم پیویش.
یکم باهاش درد و دل کردم فهمیدم دردش نداشتن پوله!
بهش گفتم پول خوشبختی نمیاره ، تو یک چیزایی که بقیه ندارن مثل داشتن قلب مهربون!
اون از آرزوهاش بهم گفت من میتونم درکش کنم که چقدر درد میکشه.
خودمم حالم بد بود ولی دیدن حال بد اون منو از پا درآورد.
همه به من میگن امید.
خواستم بهش امید بدم ولی اون نخواست و گذاشت رفت.
ایکاش امید دادن من برای یک ملت کارساز بود، امیدوارم وقتی معلم شم به شاگردام امید بدم و موفق شن!💜🥰
#دلنوشته_های_من

فقط افرادی که در این ویکی خطاب شده‌اند امکان پاسخ‌گویی دارند.