فکر میکنم اکثر بچهها، دوستهای خیالیشان را درست مثل رؤیاهایشان کم کم فراموش میکنند. از خیلیها پرسیدم که از کی دیگر دوست خیالیشان را ندیدهاند، اما هیچکس یادش نمیآمد.
جواب همه مثل هم بود؛ فکر میکردند کم کم برای داشتن دوست خیالی بزرگ شده بودند.
#پاستیل_های_بنفش #کتاب #کاترین_آپلگیت
#بی_تی_اس #آرمی
#نامجون #جیمین #شوگا #جین #جونگکوک #جیهوپ #تهیونگ
در آن دوران که توی خیابانها زندگی میکردیم، من و کِرِنشا زیاد نمیتوانستیم باهم اختلاط کنیم، چون همیشه کسی بود که حرفمان را قطع کند اما عیبی نداشت. میدانستم که او آنجاست و همین برای من کافی بود.
بعضی وقتها این تنها چیزی است که از یک دوست توقع داری.
#پاستیل_های_بنفش #کتاب #کاترین_آپلگیت
#بی_تی_اس #آرمی
#نامجون #جیمین #شوگا #جین #جونگکوک #جیهوپ #تهیونگ
پرسیدم:«بچه ها همیشه باید مامان و باباشون رو دوست داشته باشن؟»
تصویر بابام را توی آینهی جلو دیدم. با نگاه پرسشگری از آینه به من نگاه کرد.
بعد گفت:«بذار اینجوری بگیم: تو میتونی حسابی از دست کسی شاکی بشی و در عین حال، از ته قلب دوسش داشته باشی.»
#پاستیل_های_بنفش #کاترین_آپلگیت
#بی_تی_اس #آرمی
#نامجون #جیمین #شوگا #جین #جونگکوک #جیهوپ #تهیونگ
«قاعدهش اینه که فقط تو بتونی منو ببینی. ولی وقتی یه دوست خیالی رو ول میکنن به امون خدا، کی میدونه چی براش پیشمیاد؟»
ساکت شد و بعد لب هایش را صدمرتبه بهتر از رابین آویزان کرد و گفت:«خیلی وقته که ولم کردی... چه میدونم والّا! شاید خیلی چیزا عوض شده باشه و من خبر ندارم.»
#پاستیل_های_بنفش #کاترین_آپلگیت #بی_تی_اس #آرمی #نامجون #جیمین #شوگا #جین #جونگکوک #جیهوپ #تهیونگ