مث آدمی‌ که سال ها منتظر دیدن یک ربع ماهه لب پنجره می ایستم‌ و انتظار را لمس میکنم :)))

لب پنجره می ایستم به ابر ها خیره میشوم و امیدی دارم که از پشت ابر من را ببینی :)
احمقانه ولی...بگذریم از گریه های شبانه دل تنگی های بی انتها‌ دیوار های کبود پراز حرف از خودم و از تو :)

فقط افرادی که در این ویکی خطاب شده‌اند امکان پاسخ‌گویی دارند.