وقتی کنار یکدیگر نشسته بودیم و دست در دست هم داشتیم به او گفتم:«امروز صبح از زندگی با تو ناامید بودم و حالا تو همسرم هستی. میترسم همهٔ اینها خواب باشد و من بیدار شوم و ببینم که تک و تنها روی یکی از کرسی های کنار رودخانه نشستهام.»
#کتاب
#رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
صبر، داروی تلخی است که بسیاری از مصیبتها و رنجها را مداوا میکند.
#کتاب
#رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
دیگر مطمئن بودم که بدون او نمیتوانم زندگی کنم.
پ.ن:ياحبيبي روحي بجمالك اسولف للقمر...😭
#کتاب
#رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
_این احتمال هست دیگر هم را نبینیم. خواهش میکنم اشکهایتان را پاک کنید. دوست ندارم شما را غمگین به یاد بیاورم.
انگار از حرف من خندهاش گرفته باشد، لبخند زد و حتی اندکی خندید و اشکهایش را پاک کرد.
پ.ن: «لِیَلْ عُیونَکْ أَجْمَلْ مِنْ شَمْسٍ اْلنِّهارْ
کَدْ ما حِبَّکْ روحي مِنْ ظِلَّکْ طِغارْ 😭»
#کتاب
#رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
برای من تجربهٔ تازهای است، اما میدانم عشق، بدون آن که اجازه بگیرد هجوم میآورد. هرچه هست، هیجانانگیز است. احساس خوبی دارم!
#کتاب #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
امینه با خشمی ناگهانی به طرفم آمد و گفت:«لطفا مؤدب باشید آقا! این شمایید که دوستش ندارید و میخواهید او را به بازی بگیرید، اما من نمیگذارم.»
#کتاب #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
کسانی که ثروت و قدرت ندارند، خیال میکنند اگر این دو را داشته باشند، به هرچیزی میتوانند دست پیدا کنند. اشتباه میکنند. نمونهاش عشق است. گاهی یک دختر و پسر فقیر عاشق هم میشوند و باهم عروسی میکنند و عمری را به خوشی میگذرانند که پادشاه و شاهزادگان از این سعادت، بیبهرهاند.
#کتاب #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
تنها امیدم آن بود که آنچه بر من میگذشت بر او هم بگذرد.
#کتاب #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
میخواستم بخندم. میخواستم گریه کنم و اشک بریزم. میخواستم بدوم تا همه، هراسان، خود را کنار بکشند. می خواستم در انباریِ تنگ و تاریکِ مغازه ای پنهان شوم یا به پشتبام بازار بروم و فریاد بکشم.
#کتاب #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
چیزی در او تغییر کرده بود که قلبم را در هم میفشرد. آن چیز مرموز باعث میشد دیگر نتوانم مثل گذشته به او نگاه کنم و بگویم و بخندم. از همه مهمتر همان حالت تب آلود و غمگینی چشمهایش بود؛ انگار از بستر بیماری برخاسته بود. در عین حال، از زیباییاش که با حُجب و حیا درآمیخته بود، تعجب کردم.
آنها خداحافظی کردند و رفتند. نگاه آخر او چنان شوری به دلم انداخت که حس کردم قلبم را به یکباره کَند و با خود بُرد.
#کتاب #رویای_نیمه_شب #مظفر_سالاری
دلا بسوز که سوزِ تـو کارهـا بکند
دعای نیمهشبی دفع صد بلا بکند
حافــظ:/
سراغ مرا هیچکس نمیگیرد؛
مگر که نیمه شبی..
غصه ای!
غمی!
چیزی..
این چه مرضی هست که میدونی دیروقته باید بری بخوابی
ولی حال نداری بخوابی..🤦🏻♀️😊
#ترواشات_نیمه_شبی_ذهن_این_کاربر :)))
ای وای که سحر و سپیده دم صبح چه حال و هوایی داره . . .
اما
نیمه شب توی کوچه و خیابون یک حس دیگه ای داره
خبر از عالم غیب اومده که دوباره قراراه از نیمه شب امشب توی غم برف و بارون بیاد
#مثلا
تو خنکی اونور بالشتی
چایی بعدکاری
سیگار نیمه شبی
تو اولین بارون پاییزی
بوی کتابای نویی
بغل شدن وسط گریه ای
بوی خاک بارون خورده ای
تو شیرینی اولین حقوقی
بوی خوب لباس نویی
تو بوی یاسی
آب رو آتیشی
رنگین کمون بعد بارونی
تو مجموع احوالات خوب جهانی.. .🥹🫀
فرمود:یاسراگرنیمهشبکسیرادرحالِگناه
دیدیفردایشبهآننگاهبهاونگاهنکن،شاید
همانشبتوبهکردهاست :)🌱
💢 درس فراموش نشدنی سپاه پاسداران به تجزیهطلبان
نیمه شب گذشته مواضع احزاب تروریست تجزیه طلب در کردستان عراق توسط موشکها و پهپادهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد هدف قرار گرفت و خسارات فراوانی به اماکن و تاسیسات نظامی آنها وارد شد.
🔗 https://dnws.ir/557205
🔴از غصه بمیریم جا داره !
در« ماجرای نیمه شب» ایذه
نیروی بسیجی فداکارانه زیر رگبار گلوله به
فرمانده میدان میگوید برایمان سلاح بیاورید!
فرمانده میدان با استیصال فریاد میزند اسلحه!؟
کدام !بروید مصلی یا حلال اهمر قایم
بشوید که تیر نخورید !
💡 تصویر روز ناسا: درخشش ماه بر فراز مرکز فضایی کندی
در آخرین لحظات پرتاب ۱۶ نوامبر، ماه در نزدیکی افق و در حال سپری کردن ساعات اولیه تاریکی پس از نیمهشب بود.
📰 https://zaya.io/f7qar
👨💻 با ما به روز باشید
itatir